سمیه شوریابی؛ بازار: تورم یعنی متوسط افزایش سطح عمومی قیمتها، متوسط به این خاطر به کار میرود چون ممکن هست در زمان تورم قیمت کالاهایی افزایش و قیمت کالاهایی کاهش یابد، بنابراین متوسط افزایش آنها مدنظر خواهد قرار دارای بود.
تورم واژهای آشنا در مکالمههای روزمره مردم و محافل اقتصادی هست، شاید آن را در قالب گلایه از گرانی بشنویم یا در گزارشهای اقتصادی با عدد و درصد ببینیم، اما آنچه کمتر مورد توجه قرار دریافت میکند، چهرهی چندینبُعدی تورم هست؛ پدیدهای که امکان داردد هم زنگ خطر باشد، هم محرکی برای حرکت چرخهای اقتصادی. در این مقاله نچندین اوقات تحلیلی به ماهیت تورم، عوامل شکلدهنده آن و اثرات مثبت و منفیاش میاندازیم.
تورم؛ فقط افزایش قیمت نیست
بسیاری تصور میکنند تورم تنها به معنای افزایش قیمتهاست، اما در واقع تورم نشاندهنده عدم تعادل میان عرضه و تقاضا، نوسانات ساختاری در تولید و حتی تغییر در انتظارات روانی جامعه هست، تورم به نوعی بازتابی از سلامت یا بیماری پنهان در ساختار اقتصادی یک کشور هست.
علت تورم چیست؟
مهمترین علت بروز تورم، رشد نقدینگی یا عرضه پول (Money Supply) در اقتصاد هست با رشد نقدینگی، پول بیشتری تولید شده و مردم به خرید کالاها و خدمات بیشتری خواهند پرداخت و کمبود عرضه (یا عرضه ثابت) در برابر رشد تقاضا منجر به بروز تورم خواهد گردید.
به گزارش صندوق بینالمللی پول، «دورههای بلندمدتِ تورم بالا اغلب ناشی از سیاستهای پولی ضعیف هست، اگر عرضه پول نسبت به اندازه اقتصاد بیش از حد بزرگ شود، ارزش واحد پولی کمتر خواهد گردید به عبارت دیگر، قدرت خرید کاهش یافته و قیمتها افزایش مییابند.»
انواع تورم از دیدگاه سرعت رشد تورم
انواع تورم اقتصادی از دیدگاه رشد نرخ تورم را امکان دارد به ۴ دسته تقسیمبندی کرد.
۱- تورم خزنده (Creeping Inflation)
زمانی که میزان افزایش نرخ تورم سالانه به اندازه ۲ تا ۳ درصد یا کمتر هست، تورم خزنده یا خفیف وجود دارد، این مقدار از تورم برای رشد اقتصادی کشورها لازم هست چون مردم با احتمال اینکه قیمتها در آینده دو تا سه درصد افزایش مییابند، هم اکنون دست به خرید کالاها و خدمات زده و تقاضای متعادل آنها منجر به رونق اقتصادی خواهد گردید.
۲- تورم رونده (Walking Inflation)
در تورم رونده، نرخ افزایش قیمتها حدوداً بین ۳ تا ۱۰ درصد هست، در چنین شرایطی مردم بیشتر از حد نیاز خود به خرید کالاها و خدمات روی میآورند تا مجبور نباشند در آینده با قیمت بیشتری آنها را خریداری کنند. در اینجا نیز فشار تقاضا ایجاد شده و عرضه یارای برابری با این میزان از تقاضا را نخواهد دارای بود.
۳- تورم سواره (Galloping Inflation)
کاهش بیش از ۱۰ درصدی سطح عمومی قیمتها با اصطلاح تورم سواره شناخته خواهد گردید، در چنین شرایطی ارزش پول ملی کاهش یافته و اقتصاد تضعیف خواهد گردید. در این نوع از تورم، قدرت خرید مردم تا حد زیادی کاهش مییابد.
۴- ابر تورم (Hyperinflation)
در علم اقتصاد، ابر تورم به موقعیتی اطلاق خواهد گردید که طی آن قیمت کالاها و خدمات به طور غیر قابل کنترلی افزایش مییابد در مجموع، زمانی که نرخ تورم بیشتر از ۵۰٪ در ماه رشد انجام میدهد، ابر تورم شکل دریافت میکند.
نتیجهای که از بررسی انواع تورم در اقتصاد به دست میآید، شناخت علل بروز تورم هست. با این وجود، شناخت علل به تنهایی برای عامه مردم کافی نیست، در واقع تبعات منفی تورم بر زندگی مردم آن چنان بالاست که نیاز به راه حلی در سطح فردی برای آن وجود دارد. سرمایه گذاری، بهترین راهکار مقابله با تورم هست. البته اگر سرمایه گذاری همگام با سواد اقتصادی باشد، بازدهی افراد بیشتر از نرخ تورم خواهد قرار دارای بود، در دوره رشد اقتصادی با متد SMI، دانش اقتصاد کلان و نحوه سرمایه گذاری بر اساس آن، کسب درآمد بیشتر از مشاغل و راههای کسب بازدهی بالا از بازار طلا و سکه آموزش داده خواهد گردید.
معیارهای اندازه گیری تورم
تورم هم روی تک تک مصرف کنندگان اثر می گذارد و هم روی کل اقتصاد یک جامعه. برای اندازه گیری تورم و بررسی علل و آثار آن، اقتصاددانان از شاخص های مختلفی استفاده می کنند. این شاخص ها شامل موارد زیر می شوند:
شاخص قیمت مصرف کننده (CPI): این شاخص تغییرات حدود ۸ هزار کالا و خدمات مورد استفاده مصرف کنندگان را نشان می دهد.
شاخص قیمت عمده فروشی (WPI): تغییرات قیمت کالاهای عمده فروشی قبل از رسیدن به دست مصرف کنندگان را نشان می دهد.
شاخص قیمت تولید کننده (PPI): تغییرات قیمت کالاها و خدمات را در بخش تولید و قبل از رسیدن به دست عمده فروشان دنبال می کند.
تأثیرات تورم
معمولا تورم سالانه در یک اقتصاد سالم در محدوده دو درصد هست که نشان از ثبات قیمتها در آن اقتصاد دارد، وقتی تورم در محدوده باشد اثرات مثبتی به همراه خواهد دارای بود، برای مثال، زمانی که رشد اقتصاد کُند می شود و نیاز به تقویت دارد این تورم باعث افزایش مصرف کالا و خدمات می شود و بنابراین تقاضا و بهره وری را افزایش می دهد، در طرف مقابل وقتی نرخ تورم از درآمد افراد بالاتر برود، نشانه هشدار دهنده ای از اقتصاد چالش دار خواهد قرار دارای بود.
تورم به طور مستقیم روی مصرف کنندگان اثر می گذارد؛ اما مشاغل مختلف هم از تاثیر آن بی نصیب نمی مانند. در ادامه تفاوت چگونگی تاثیر تورم روی مصرف کننده و کسب و کارها را بررسی می کنیم.
وقتی قیمت اقلام مصرفی خانوارها مثل مواد غذایی، آب، برق و بنزین بالا می رود مصرف کنندگان قدرت خریدشان را از دست می دهند. از طرف دیگر، با افزایش قیمت نهاده های مورد استفاده در تولید از قبیل مواد خامی مثل زغال سنگ و نفت خام و همینطور کالاهای واسطه ای مثل آرد و فولاد و ماشین آلات، شرکتها و کارخانه ها قدرت خریدشان را از دست داده و دچار کاهش حاشیه سود می شوند.
معمولا کارخانه ها و شرکتها در واکنش به افزایش تورم و برای جبران آن، قیمت محصولات و خدماتشان را افزایش می دهند؛ یعنی این افزایش قیمت توسط مصرف کننده جبران می شود. در واقع ترفند خیلی از شرکتها و کارخانه ها متعادل سازی افزایش قیمت ها به نحویست که هم هزینه های مازادشان جبران شود و هم افزایش قیمت محصولات به قدری نباشد که میزان تقاضای مصرف کننده سرکوب شود.
راههای مقابله با تورم در سطح کلان
برای مقابله با تورم، دولتها و بانکهای مرکزی از راههای مختلفی استفاده میکنند:
تنظیم نرخ بهره: بانک مرکزی امکان داردد نرخ بهره را تنظیم کند تا تورم را مهار کند یا کاهش دهد.
کاهش هزینههای تولید: دولت با اعمال سیاستهای کاهش هزینههای تولید مانند کاهش تعرفهها و مالیات، امکان داردد تورم را کاهش دهد.
مدیریت تقاضا: دولت امکان داردد با اعمال سیاستهایی، عرضه پول را کاهش داده، تقاضای کلی جامعه را کم کند و از این طریق تورم را مهار نماید.
کنترل نوسانات ارزی: قیمت دلار بر قیمت بسیاری از کالاها اثرگذار هست و نوسانات مداوم آن منجر به تورم خواهد گردید. تثبیت نرخ ارز امکان داردد یک راه مهم در راستای کاهش تورم باشد.
اصلاح ساختار بودجه: میزان رشد نقدینگی و کسری بودجه دولت و نحوه تامین مالی آن از عوامل اصلی تورم هست، بنابراین اصلاح ساختار بودجه دولت یک گام اساسی در جهت کاهش تورم هست.
نتیجهگیری
تورم یک مسئله اقتصادی پیچیده هست که آثار بسیاری بر افراد و جامعه دارد، علل تورم شامل افزایش تقاضا، افزایش هزینههای تولید و سیاستهای پولی هستند. آثار تورم شامل افزایش هزینههای زندگی و کاهش ارزش پول خواهد گردید. برای مقابله با تورم، تنظیم نرخ بهره، کاهش هزینههای تولید و مدیریت تقاضا جزو راه حلها محسوب خواهد گردید. برای حفظ ثبات اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی افراد، مدیریت تورم امری بسیار حیاتی هست.
دیدگاهها