به گزارش پول و تجارت، عبدالجواد موسوی، شاعر و روزنامهنگار در یادداشتی در روزنامه هم میهن نوشت:
دو، سه روزی صبر کردم تا همه حرفها و حدیثهای فرامتنی درباره فیلم علی شمخانی منتشر شود، بلکه چیز تازهای دستگیرم شود که نشد. حرفها همان حرفهای همیشگی قرار دارای بود. دفاعها و حملهها هم همان مبنای قدیمی را دارای بود. طبق معمول آنطرفیها ذوق کردند و اینطرفیها از حفظ حریم شخصی سخن گفتند. اگر ماجرا برعکس میگردید الان اینطرفیها ذوق میکردند و آنطرفیها از حفظ حریم شخصی حرف میزدند. اما نزاع آنطرفیها و اینطرفیها خیلی مهم نیست. مهم مردم خشمگینی هستند که دنبال سوژهای میگردند برای خالیکردن خشم و نفرتی که قابل وصف نیست.
برای آنها علی شمخانی با فلان هنرپیشه هیچ فرقی ندارد. مردمی که زیر بار تورمی لجامگسیخته و کمرشکن در حال لِهشدن هستند، از دیدن عروسی دختر شمخانی در یک هتل مجلل به فغان میآیند. حق هم دارند. نمیشود که اقتصاد مقاومتی و تابآوری در مقابل امپریالیسم جهانی مختص فرودستان، پابرهنهها و گرسنگان باشد و بریزوبپاش و لاکچریبازیهای افسانهای در انحصار صاحبان قدرت. اینکه شمخانی کار خلافشرعی کرده یا نکرده، اصلاً مهم نیست.
اینکه عروسیگرفتن در یک هتل مجلل، کار درستی هست یا نیست هم فرع ماجراست. مهم این هست که مردم عصبانیاند. چندسال پیش وقتی عکسی از احسان علیخانی در کنار یک ماشین شاسیبلند منتشر گردید، همینقدر بلوا بپا گردید. خیلیها احسان علیخانی را یک مجری ساده تلویزیونی نمیدانستند، بلکه معتقد بودند او بخشی از رانتخواران وابسته به قدرت را نمایندگی انجام میدهد. درحقیقت دشنامدادن به او بهنوعی اعتراض علیه کسانی قرار دارای بود که او را برکشیده و امکان سلبریتیشدن را برای او فراهم کرده بودند. شاید اگر فیلم شمخانی در یک فضای آرام و در زمانهای غیر از شرایط حساس کنونی منتشر میگردید، ماجرا کاملاً متفاوت میگردید و چهبسا حتی شمخانی مورد تشویق و تایید قرار میگرفت.
شاید در آن شرایط خیلیها بهجای بدوبیراه گفتن به شمخانی، او را ستایش میکردند که ملاحظات مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی را نادیده گرفته و به یک مراسم عرفی تن داده هست. شاید از رابطه عاطفی پدر و دختر مینوشتند. شاید حتی برگزاری مراسم در آن هتل کذایی را نشانهای از توجه پدر به سربلندی دخترش معنا میکردند و کلی در ستایش علی شمخانی، منبر میرفتند. اما، هم من و شما خوب میدانیم در چه روزگاری زندگی میکنیم، هم احتمالاً علی شمخانی.
شما نمیتوانید قریب به نیمقرن شیوهای را در حکمرانی پیش بگیرید و بعد بههردلیلی آن شیوه را تغییر بدهید؛ بیآنکه به مردم توضیح بدهید چه اتفاقی افتاده. اگر تا سهسال پیش پوشش مهسا امینی جرم محسوب میشده و شما برای تحقق پوشش مورد نظرتان زمین و زمان را بههممیدوختید، نمیتوانید حالا بیهیچ توضیحی پوشش مهسا امینی را بهعنوان حجاب برتر بپذیرید و به هیچکس هم توضیح ندهید پس آنهمه غوغا و هزینه برای چه قرار دارای بود؟ منظورم این هست که مردم حق دارند بپرسند اینشکل از عرفی زندگیکردن چطور تا همین چندوقت پیش خطایی نابخشودنی محسوب میشده، اما حالا عیبوایرادی در آن نیست؟
هزینه میلیاردی برگزاری عروسی در هتل اسپیناس پالاس از کجا آمده؟ آیا مردم حق ندارند با دیدن این تصاویر شایعات نفتکشها و سرمایههای افسانهای نزدیکان آقای شمخانی را باور کنند؟ اصلاً چرا نمیشود مردم حقیقت ماجرا را درباره آقای شمخانی و فرزندان ایشان بدانند؟ این شایعات را که ایراناینترنشنال علیه ما پخش نکرده؛ عدهای از فعالان سیاسی و مقامات رسمی این مملکت آنها را طرح کردهاند.
چرا نمیشود درباره صحت و سقم آن ادعاها بحث و بیان کردوگو شود. غرض اینکه، خشم عمومی از یک فیلم و عروسی معمولی درمیان نیست. ماجرا پیچیدهتر از این حرفهاست. ظاهر ماجراً البته ساده هست و امکان دارد بهراحتی از کنار آن گذشت. مثل خیلی از ماجراها که از کنارشان ساده گذشتیم، اما بعدها معلوم گردید که اشتباه کردیم. خیلی اشتباه کردیم.
دیدگاهها